دخترم دیگه بزرگ شده
سلام
دختر نانازی سلام.....فدات بشم که اینقدر این روزا شیرین شدی و شیطون که حسابی تمام وقت در خدمت شما هستیم.
نی نی وبلاگی ها سلام......جونم براتون بگه که دخترم این روزا کلی کارای بامزه میکنه
اول از همه اینکه به مدت 10 روزی میشه که خانوم خانوما خودش بتنهایی میشینه و
هرروز مدت زمانش بیشتر میشه. الان دیگه حسابی میشینه که بدلیل قصور و کسالت
مامانش اینقدر دیر نوشته شد....بابایی شده در حد المپیک،بعضی وقتا که باباش از سرکار
میاد حتی اگه یه لحظه بهش پشت کنه که بره تو اتاق این بغض اسماء جونه که
میترکه و اشکمون و در میارهبیرونم که میریم بغل بابا میخوابه........بعله...فرنی
وشیربرنج دوست نداره.سوپ و معمولا ازش میخوره.جدیدا از هرچیزی یه ذره میخوره.از بس
که شیطونه.قطره آهن و که نگواصلا میفهمه که میخوایم بهش بدیم دهنشو محکم
میبنده..........بس که بدمزه س........ با روروکش حال میکنه..
فرش راهرو رو برداشتم تا توش باروروک
بدوه و اونم یه کیفی میکنه که نگو تازه همسایه ها تو لابی و موکت کردن تا اسماء
جونی و زینب جون(دختر همسایه بغلی)راحت اونجا بازی کنن.زینبم باهاش دوست
شده و هی بوسش میکنه...بابا هم باهاش بشین و پاشو بازی میکنه که قیافشون
بامزه میشه..........دو دستی نون میخوره انگار یه ساله هیچی نخورده...متاسفانه
یه شب از توتابش افتاد ولی خداروشکر هیچیش نشد......وای وای چنان محو تماشای تلویزیون میشه که انگار همه شو متوجه میشه.عجیب میره تو
عمقش.جلوشو که میگیریم سرشو میاره اینور که بازم ببینه.فداش بشم الهی...حالا
بعدا یه چندتا عکسم میذارم...فعلا برم کلی کار دارم.یه اتاق مونده گردگیری کنم.