بدون عنوان
سلآآآآآام
گلکم سلام،عزیزم سلام،دختر نازم سلام،فدای دستای کوچولوت بشم الهی
الان که دارم برات مینویسم بغلم نشستی و داری حسابی شیطونی میکنی.یه مدته نتونستم
چیزی برات بنویسم.الان یه هفته است که من وشما از یه سفر سه هفته ای خونه باباجون و بابایی
برگشتیم خونه خودمون.ولی متاسفانه من حسابی سرماخوردم،3روز پیشم مامانی اومد پیشمون
و کلی کمک کرد.امروزم با دایی و بابایی برگشت.شما هم که فداتشم خیلی بامزه شدی.الان دیگه
سوپ میخوری،نون و از دستمون به زور میگیری و با عجله میذاری دهنت،از فرنی و شیربرنج خوشت
نمیاد،روز27بهمن خودت تنهایی نشستی فرداشم برای اولین بار گفتی م م م الهی دورت بگردم اینقدر جیگر میشی وقتی اینو میگی.حسابی هم خودتو لوس میکنی.
این روزا خیلی بیقراری ،ظاهرا به خاطردندونته .بمیرم الهی بعضی وقتا یه چیزی و با حرص
گاز میگیری و پاهاتو محکم میکوبی زمین،دلم ریش میشه واست......
دیشب تا نصفه شب گردوندیمت،هی گریه میکردی و شیر نمیخوردی.حتی تو پتو هم تابت دادیم
ولی نمیخوابیدی....ایشالله زودتر دندونت درآد و راحت شی.
دیگه داری گریه میکنی
فعلا بای بای