خبربدین به نون دون ....... بازم درومد دندون
ســـــــــــلــــــــــام
یه سلام بلند به دختر کوچولو و قشنگم
دوس دارم با خوشحالی بهت خبر بدم که بالاخره دندونای بالات رخ نشون دادن اونم دوتا باهم
از چند روز قبلش لثه های بالات خیلی سفید شده بودن تا اینکه دیروز
یعنی 24 شهریور اتفاقی دست زدم دیدم دوتا دندون کوچولوی ناز دارن
خودنمایی میکنن.....نمیدونی چقدر خوشحال شدم،آخه به نظرم داشتن
تنبلی میکردن.................. مبارکت باشه گل نازم
انشالله خوب بتونیم ازشون مراقبت کنیم و همیشه سالم و سفید بمونن
الهی فدای دندونات شم عسلم
دخترم بذار از فرصت استفاده کنم و یه ذره ازین چند روز و از شیطونیات برات بگم
تو هفته ی پیش رفتیم خونه ی باباجون و شما با بچه های عمه جون بازی کردی
آخه داشتن خونشونو رنگ میزدن و چند روزی خونه ی باباجون بودن.هرچند متأسفانه
سرماخورده بودن و شماهم طبیعتا مبتلا شدی و به شدت آبریزش داشتی ولی
حسابی هم بازی کردی و اصلا نمی خوابیدی و یه کم هم اونا رو اذیت کردی
چون هرچی دستشون میگرفتن و میخواستی فاطمه کلی صبوری کرد و هیچی نمیگفت
آخه خیلی دوست دارن.....
یه روزم رفتیم به یه نی نی تازه بدنیا اومده به نام روژا سرزدیم که شما یه لحظه
فکر کردی عروسکته و خواستی بشینی رو شکمش تا آهنگ بزنه
البته خدارحم کرد زود بلندت کردم ....
اینقدر خانوووم شدی که دیگه هرکاری بهت میگیم و انجام میدی
بهمون بوس میدی
میگیم بغلم کن میای رو پامون میشینی و تکیه میدی
بهت میگیم بشین تا این و بهت بدم سریع میشینی
میگیم پاشو دس دسی کن پا میشی دس میزنی و میچرخی
از مردهای غریبه اولش میترسی
باهامون با لحن های متفاوت حرف میزنی
عاشق اینی که دنبالت کنیم و فرار کنی
اجازه ی هیچ کاری بهمون نمیدی و میخوای خودت انجامش بدی
هیجان و دوس داری
تاب ، چرخ وفلک ، سرسره ، استخر توپ،
سعی میکنی درب هر ظرفی رو بذاری و معمولا هم درست میذاری
البته بیشتر اوقات موقع خوابیدن بهونه گیری میکنی
بیرون که میریم ما و همراهی نمیکنی
یا برعکس ما راه میری
یا میخوای آشغالا رو برداری
یا با یه چیزی مشغول میشی و راه نمیای
یه روز دوتایی رفتیم بازار و مجبور شدم همه ش بغلت کنم و....
ولی
فرشته ی کوچولوی زندگی ما
عاشقتیم...دیوانه وار
شدی تمام زندگی ما
بدون که خیلی خیلی دوستت داریم
و
برای خوشبختیت جون میدیم